«و أصبغ علیکم نعمه ظاهره و باطنه». این آیه نورانی متذکر شده که خدای متعال نعمتهایش را بر شما فروریخته و شما غرق در نعمتهای خدا هستید. بخشی از این نعمتها، ظاهری هستند که آشکارند و بخشی از این نعمتها در باطن هستند. قدم اول شناخت این نعمتهاست؛ اگر کسی نعمتها را ندید و غافل از نعمتها شد، کفران نعمت میکند؛ قدم دوم اینکه این نعمتها را کسی به خودش نسبت ندهد؛ اگر کسی نعمتها را دید ولی به خودش نسبت داد، متعجب میشود. در تفسیر این آیه شریفه معصومین فرموداند نعمت باطنی، ولایت وجود مقدس امیرالمؤمنین است.
در سوره مبارکه حمد که فاتحهالکتاب است و همه اسرار الهی در سوره حمد جمع شده، ما بعد از اینکه خدا را با این اسماء و صفات یاد میکنیم و اعلام بندگی میکنیم، از خدای متعال درخواستی داریم که: «اهدنا الصراط المستقیم». پروردگارا! تو که صاحب همهی این اسماء حسنی هستی؛ رحمان و رحیمی، مالک یوم الدینی، ما بندگانت را به راه مستقیم هدایت کن. در روایات، این صراط تعریف شده به صراط معرفت و صراط محبت. در بعضی روایات فرمودند «اهدنا الصراط المستقیم» یعنی خدایا ما را همیشه ملازم با صراط مستقیم قرار بده؛ بعد صراط مستقیم را معنا کرده: «الزمنا طریق محبتک» خدایا ما را در مسیر محبت خودت دائماً نگه دار. در روایات داریم «هو طریق معرفه الله و هما صراطان؛ صراط فی الدنیا و صراط فی الآخره. اما الصراط فی الدنیا فهو الامام علیهالسلام» صراط مستقیم در دنیا امام است؛ در آخرت هم امام است. امام صراط مستقیم ماست. پس امام آن صراط مستقیمی است که صراط معرفت و صراط محبت خداست. بهاندازهای که ما در وادی ولایت امام حرکت میکنیم، بر انوار معرفت و محبت ما نسبت به خدای متعال افزوده میشود. بهاندازهای که از وادی ولایت امام به ما فیض میرسد، به معرفت و محبت خدا میرسیم.
لذا آن نعمتی که خدای متعال به اولیائش عنایت کرده، همین نعمت ولایت و نعمت صراط مستقیم است. ما عرضه میداریم که خدایا! ما را هدایت کن به صراط مستقیم. صراط مستقیم چیست؟ «صراط الذین انعمت علیهم» این راه کسانی است که تو به آنها نعمت خاص دادی و مورد عنایت تو قرار گرفتند. در سوره مبارکه نساء میفرماید «من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم» اگر کسی متابعت پیامبر را بکند اینها همراه و همسفر با کسانی هستند که خدا به آنها نعمت داده است. اینها چه کسانی هستند؟ چهار دستهاند: «من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا» اینها کسانی هستند که خدا نعمت خاص به ایشان داده.
صراط کسانی است که به آنها نعمت دادی. دو دسته دیگر را در عرض اینها ذکر میکنیم: در مقابل مُنعَم علیهم، یک عده ضال و گمراهاند و یک عده مغضوب خدا هستند. پس از نظر قرآن، جمعیتها سه دسته هستند: مُنعَم علیهم، ضالّین، مغضوبین. منعم علیهم که معلوم شد انبیا و صدیقین و شهدا و صالحین هستند. در کتاب شریف معانی الاخبار، حدیثی را مرحوم صدوق ذیل این آیه نقل کردهاند. حضرت میفرماید «الذین انعمت علیهم، هم شیعه امیرالمؤمنین» منعم علیهم شیعیان امیرالمؤمنیناند. انبیا و صدیقین و شهدا و صالحین، شیعیان یعنی شعاع وجودی امیرالمؤمنیناند.
نعمتی که خدا به شیعیان داده چیست؟ «الذین انعم الله علیهم بولایه علی بن ابیطالب» این نعمت، خود ولایت و معرفت است؛ خدا نعمتی بالاتر از این نعمت در عالم ندارد. این نعمت مال انبیا و صدیقین و شهدا و صالحین است. پس این نعمتها را خدا به کافر و مؤمن داده است. اما نعمت ولایت را خدا به کسانی داده است که آنها را دوست داشته. شیعیان امیرالمؤمنین منعم علیهماند و وقتی نعمت ولایت به آنها داده شده، نه جزء دسته مغضوبیناند و نه جزء دسته ضالین که در عالم سردرگم و حیران و در تاریکیاند. در تفسیر منسوب به امام حسن عسگری علیهالسلام مکرر این را معنا کرده که مغضوبین، یهود و دشمنان ما (ناصبیها) هستند. ضالین آنهایی هستند که به ولایت ما نرسیدهاند؛ دشمنی هم نمیکنند بلکه راه را پیدا نکردهاند. مغضوبین آنهایی هستند که راه را شناختهاند ولی پشت به راه کردهاند. پس نعمتی که خدا به شیعیان داده، صراط معرفت و محبت و ولایت امیرالمؤمنین است.
این است که در روایات ما مکرر از امام باقر، امام صادق و امام رضا، نعمت در قرآن به ولایت امیرالمؤمنین تفسیر شده است؛ ازجمله این آیه «الهاکم التکاثر حتی زرتم المقابر کلاً سوف تعلمون ثم کلاً سوف تعلمون کلاً لو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم ثم لترونها عین الیقین ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم» خدای متعال میفرماید مواظب باشید تکاثر در دنیا شما را از ولایت غافل نکند. اگر غافل شدید، آن روزی که جهنم را با چشم میبینید و برایتان آشکار میشود، از آن نعمتی که دادیم از شما سؤال میکنیم.
این نعمت اینقدر گرانسنگ است که اگر کسی نسبت به آن ترک اولی هم بکند (نه گناه و مکروه) از او نمیگذرند. در روایتی در عیون اخبار الرضا امام رضا فرمود: حضرت آدم یک ترک اولی نسبت به مقام ولایت ما کرد. این بود که هبوط کرد. درباره انبیای دیگر مثل حضرت یونس هم هست. در روایات دلیل این را توضیح داده؛ فرمود: «بنا بصّرکم من العمی» بهوسیلهی ما خدا شما را از تاریکی و کوری بیرون آورده. اگر نور ولایت ما نبود همه در ظلمات بودند. «ظلمات بعضها فوق بعض ….. و من لم یجعل الله له نورا فما له من نور» در ظلماتی که روایات آن را به خلفای جور تفسیر کردهاند، در فتنههای دوران آنها اگر خدای متعال برای کسی نور قرار ندهد، نور دیگری نیست. در تفسیر این آیه فرمود «و من لم یجعل الله له اماما من وُلد فاطمه فما له من نور فی یوم القیامه» فقط اگر کسی دستش به امام رسید از ظلمات عالم نجات پیدا میکند و اگر کسی دستش به امام نرسید در قیامت هم در ظلمات است. ظلمات دشمنان امیرالمؤمنین تا قیامت هم هست.روایت در کافی است امیرالمؤمنین ارواحنا فداه فرمود: «الحسنه معرفه الولایه و حبنا اهل البیت» کسی معرفت و محبت ما اهل بیت را بیاورد از فزع قیامت در امان است. «السیئه انکار الولایه و بغضنا اهل البیت» سیئه، انکار ما و بغض ماست. همین تمام مسئله است. خدای متعال از این یک نعمت در روز قیامت سؤال میکند و اگر کسی جواب داد، از فزع قیامت در امان است و اگر جواب نداد، پنجاههزار سال نگهش میدارند و از ریز و درشت از او سؤال میکنند. چون اگر کسی در وادی ولایت قدم برداشت، شاکر نعمتهاست.