در سال ۱۳۶۴ پس از شهادت پدر، به همراه خانواده راهی تهران شد و تحصیلات خود را در پایتخت ادامه داد. او در سال ۱۳۷۳، تحصیلاتش در رشتۀ علوم تجربی را نیمهکاره رها کرد و با اشتیاق برای تبلیغ دین راهی قم شد و به حوزۀ علمیه راه پیدا کرد.
بابامیری از سال ۱۳۷۶ با ورود به دنیای شعر، سرودن را به عنوان شاعر اهل بیت عصمت وطهارت علیهمالسلام آغاز کرد و با حضور در «انجمن نغمهسرایان کوثر» و همچنین «انجمن ادبی محیط» از محضر اساتیدی همچون محمد علی مجاهدی بهرهمند شد. از افتخارات او همکاری با مداحان اهلبیت علیهمالسلام در سرودن نوحه و سرود است که تا به امروز ادامه دارد. وی همچنین در زمینۀ آموزش شعر به شاعران و مداحان آل الله علیهمالسلام فعالیت مستمری دارد.
در این سالها او توانسته با شعرهای آیینی اش سبک جدیدی از شعرگویی و شعرخوانی را توأمان به جامعۀ ادبی کشور هدیه دهد. «بیرقی بر شانههای باد»و «ریشه در فدک» از آثار فاخر اوست.
قصه را زودتر ای کاش بیان میکردم
قصه زیباتر از آن شد که گمان میکردم
.
برکهای رود شد و موج شد و دریا شد
با جهاز شتران کوه اُحُد برپا شد
.
و از آن آینه با آینه بالا میرفت
دست در دست خودش یکتنه بالا میرفت
.
تا که بعثت به تکامل برسد آهسته
پیش چشم همه از دامنه بالا میرفت
.
تا شهادت بدهد عشق ولی الله است
پله در پله از آن مأذنه بالا میرفت
.
پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
بین دست پسر آمنه بالا میرفت
.
گفت: اینبار به پایان سفر میگویم
بارها گفتهام و بار دگر میگویم
.
راز خلقت همه پنهان شده در عین علیست
.
کهکشانها نخی از وصلۀ نعلین علیست