تئاتر غریب هنوز

غریب هنوز نوشته‌ی محسن خسروی محتوایی دینی و گفتاری نمایشی در منقبت مولای متقیان امیر مومنان علی علیه السلام دارد، و از محوریت‌ آیات و قصص قرآنی مرتبط با ولایت و امامت بهره برده و بر اساس آیات (اکمال و واقعه غدیرخم – ولایت و ماجرای خاتم بخشی- داستان مباهله رسول خدا با نصارای نجران -آیه تطهیر- شان نزول سوره هل اتی- حدیث منزلت و عقد اخوت و برادری پیامبر اکرم با امیرمومنان و معجزه بساط) به نگارش در آمده است.
ششمین همایش غدیرانه روی دست آفتاب در سال 1391 میزبان ویژه برنامه «تئاتر غریب هنوز» بود. استقبال کم نظیر و رضایت مخاطبان از جمله اتفاقات قابل توجه این همایش بود.
شخصیت‌ها:
سلمان فارسی، عمار، مرد یهودی، پیرمرد، انس بن مالک، ابوحارثه، مرد فقیر، پسر یتیم، مرد مسکین
در بخشی از این نمایشنامه می‌خوانیم

 

مقداد : مباهله… آن روز را به یاد داری…؟
سلمان : آری… پیامبر نامه‌ای به اسقف نجران نوشت و او را بین سه امر مخیر کرد…
مقداد: اول این که مسلمان شوید


سلمان : دوم جزیه بدهید و به دین خود باقی بمانید
مقداد : و یا آماده جنگ… (ابوحارثه وارد میشود)
ابوحارثه: من ابوحارثه… اسقف نجران… پس از مشورت با بزرگان مسیحی… با هئیتی به سوی مدینه آمدیم در پی آن نامه… تا از نزدیک با محمد ملاقات داشته باشیم.
مقداد : پیامبر با احترام خاصی آنان را به حضور طلبید…
سلمان : و محمد آنان را به توحید و یکتاپرستی دعوت نمود…


ابوحارثه: یا محمد… اگر منظور از اسلام… ایمان به خدای یگانه جهان است… ما قبلاً ایمان آورده و به احکام وی عمل می‌کنیم
سلمان : ای ابو حارثه پیامبر می‌فرماید: چگونه خدای یگانه را می‌پرستید در حالیکه به تثلیث معتقدید و از خوردن گوشت خوک پرهیز نمی‌کنید و برای خدا فرزند قائلید؟!
ابوحارثه: عیسی مردگان را زنده کرد… بیماران را شفا بخشید… از گل پرنده‌ای ساخت و آن را به پرواز درآورد…
مقداد : پیامبر می‌گوید: عیسی بنده خداست… این توانایی‌ها را هم خداوند متعال به او داده بود…
ابوحارثه: او فرزند خداست… چون هیچ مخلوقی مانند عیسی سراغ ندارید که بدون پدر به دنیا آمده باشد و مادرش هرگز همسری اختیار نکرده…
سلمان : پیامبر می‌فرماید: آدم… آدم از نظر خلقت عجیب تر از اوست او نه پدر دارد و نه مادر…
ابوحارثه: محمد… مانع نمی‌شویم… بیا مباهله کنیم تا آشکار شود کدامیک از ما به حق سزاوارتر است و از خدا بخواهیم که دروغگو را هلاک کند…
سلمان : به پیامبر نگریستم… حالت غریبی را در او مشاهده کردم… به خلوت رفت انگار که وحی بر او نازل شده بود
ندا: هرکس با تو در مقام مجادله برآید… بگو بیایید… فرزندان و زنان و نزدیکان خود را گرد آوریم به درگاه خدا التجا ببریم و لعنت خدا بر دروغگویان قراردهیم (آل عمران ۶۲ و ۶۳ )
مقداد : و قرار شد روز دیگر مباهله کنند ۲۴ ذی الحجه…

راوی

→ خواندن مطلب قبلی

تئاتر با کاروان غدیر

خواندن مطلب بعدی ←

نقالی واقعه غدیرخم

نوشتن نظر شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × سه =