حضرت آیت‌الله العظمی شیخ عبدالله جوادی آملی

پیام تصویری حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی به هفتمین همایش غدیرانه روی دست آفتاب
عید سعید غدیر که عید الله اکبر است را به پیشگاه ولی عصر ارواحنا فدا و عموم علاقمندان آن حضرت و به شما فرهیختگان و بزرگواران تهنیت عرض می کنیم حضور علما دانشمندان و حوزوی و دانشگاهی و مسئولین محترم را ارج می نهیم .از برگزار کنندگان این همایش وزین حق شناسی می‌کنیم و از همه کسانی که با ایراد مقاله و یا ارائه مقالات بر وزن علمی این همایش و جشنواره افزوده‌اند حق شناسی میکنیم امیدواریم همه شما بزرگواران مشمول دعای ممتاز وجود مبارک حضرت ختمی مرتبت بشوید که حضرتش فرمود اللهم وال من والاه ونصر من نصره
اگر صاحب عبقات از فیض خاصی برخوردار شد و اگر صاحب الغدیر از فوز مخصوصی بهره برد مشمول دعای نورانی رسول گرامی شدند چون حضرت از خدا خواست اللهم وال من والاه و انصر من نصره شما بزرگواران مخصوصا برگزار کنندگان این همایش وزین انشاالله مشمول دعای ممتاز رسول گرامی هستید که فرمود اللهم وال من والاه و انصر من نصره
مطلب اساسی که درباره غدیر مطرح است بخشی به بحث تاریخی بر می گردد و بخشی هم به مسائل تفسیری و کلامی.
آن قسمتی که به تاریخ برمی‌گردد بیش از هزار سال است که مورخان و غدیر پژوهان و مولفان در این زمینه سخن گفتند و کتاب نوشته‌اند و مطلب را به زور به صورت بین الرشد درآوردند و شاید نیازی به بازگو کردن نباشد البته ممکن است یک کسی مطلب بین الرشدی را هم انکار کند.
آنچه در این نوبت ممکن است عرض شود همان جریان تفسیری و کلامی غدیر است ذات اقدس الهی در قرآن کریم دو اصل را به عنوان همگانی و همیشگی به ما ارائه داد. یکی این که فرمود سخن من قطع نمی شود منقطع اول و یا منقطع الاخر نیست.
وقتی به بشریت به وجود آمد سخن الهی که وحی و رهبری است ظهور کرد . نه در گذشته این سخن مسبوق به عدم بود و نه در آینده مسبوق به عدم فرمود( ولقد وصلنا لهم القول) برای جوامع بشری من قول وحیانی خودم را متصل کردم. این سنت الهی است اختصاصی به عصر و نسلی ندارد که خدای سبحان کلام هدایتگر خود را مخصوص یک نسلی و یک ملتی قرار بدهد این اصل اول
اصل دوم این است که سخن الهی سخنگو می خواهد و لذا فرمود (ارسلنا رسلنا تتری) این( تتری) مثل تقوا تا اش تبدیل شده است از واو ست
اصلش و تری بود. وتری یعنی متواتر. این تک تک وقتی کنار هم جمع شدند این وصل وصل ها کنار هم جمع شدند می‌شود متواتر.
فرمود من سخنگویان وحیم را به صورت متواتر فرستادم. پس اصل اول این است که سخن الهی متصل است، اصل دوم آن است که سخنگویان الهی مستمر ند.
منظور از رسل، تنها کسی نیست که بالاصاله رسالت خاص داشته باشد . آنهایی که فاصله های خاصی را بین انبیا پر می‌کردند برخی از اینها امام معصوم بودند، رسالت اصطلاحی را نداشتند، بین هر پیغمبر و پیغمبر دیگر بسیاری از سخنگویان الهی جز ائمه آن عصر بودند. بعد از وجود مبارک پیغمبر چون حضرت ختمی نبوت است، رسولی بعد از اون نیست، کتاب باید کتاب جامع الکلم باشد که تا روز قیامت این کتاب حرفی برای گفتن داشته باشد و کسانی هم باشند تا روز قیامت سخنگوی این کتاب آسمانی باشند، خود قرآن از آن جهت که جامع الکلم است حرفش تمام شدنی نیست . بعد از پیغمبر اهل بیت عصمت و طهارت این سمت را دارند که سخنگویان قرآن کریم باشند شاهد صدق این مطلب آن است که در بیان نورانی امیرالمومنین که در آستانه غدیر او هستیم فرمود قرآن کلام خداست سخن می‌گوید (فاستنطقوه)او را به حرف در بیاورید،(لن ینطق) با شما حرف نمی زند (ولکنی انبئکم عنه) من سخنگوی خدایم، ازطرف خدا قرآن را به حرف در می آورم و معارف قرآن را استنباط می‌کنم و به شما می‌گویم. قرآن قول خداست و من سخنگو ی خدا.
در تایید این مطلب علوی سخنان نورانی امام سجاد است که در صحیفه سجادیه بخش های مربوط به قرآن آنجا عرض کرد خدایا قرآن را نازل کردی، اگر این قرآن را بر کوه نازل می کردی تحمل معارف قران‌ برای کوه میسور نبود ما می‌خواهیم کاری بکنیم و کاری انجام بدهیم که از کوه ساخته نیست. شما فرمودی (لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله) کوه نمی تواند بار معارف وحیانی قرآن را حمل کند، ما آمده ایم برای حمل این معارف. کاری می‌کنیم که از کوه ساخته نیست. بعد این مطلب را در سه فصل خلاصه کرد.
فرمود فصل اول حقایق قرآن بود که به صورت وحی بر قلب مطهر پیغمبر نازل کردیم. فصل دوم معانی قرآن و احکام و تفسیر را به وجود مبارک پیغمبر آموختی و او را مبین قران قراردادی و چنین فرمود (لتبین للناس ما نزل الیهم) بعد از این که مقصود خداوند متعال در قرآن را به پیغمبر فرمود ای آن پیغمبر از طریق علم الهی مبین قرآن شد .در فصل سوم و نوبت سوم حقایق قرآن و معارف قرآن و علوم وحیانی قرآن را به برکت آن حضرت از مسیر و حی و نبوت آن حضرت به ما الهام کردی و ما شدیم ملهم. این فصل را در بخش الهام فرا گرفتیم و کم‌کم سخنگوی قرآنیم.
بنابراین جریان غدیر سرفصل (لقد وصلنا لهم القول) است از یک سو(و ارسلنا رسلنا تتری) است از سوی دیگر. اینها سخنگویان واحی‌اند.
جریان غدیر اختصاصی به حضرت علی بن ابیطالب ندارد بلکه روز ولایت است این که مستحب است در این روز انسان بگوید خدای را شاکریم که ما را متمسک به ولایت کرده است این که در هنگام عقد اخوت می گوییم که خدا ما را به سایه اعتقاد به ولایت علی بن ابیطالب و اهل بیت عصمت و طهارت از فوز خاص برخوردار بکند همه اینها نشانه آن است که جریان غدیر مربوط به اصل امامت و ولایت است و هیچ اختصاصی به شخص علی‌بن‌ابیطالب ندارد.
مطلب بعدی آن است که چرا انسان باید نیازمند کسی باشد که کلام الهی را مستقیماً بگیرد و به او می رساند؟ سرش آن است که انسان را غیر از خدا نیافرید غیر از خدا هم نمی‌تواند بپروراند. انسان یک موجودی که هرگز نمی میرد بلکه مرگ را می میراند. اینها جزو معارف نو و تازه وحی قرآنی است. انسان است که مرگ را می میراند، نه مرگ انسان را .انسان هرگز با مردن نمی پوسد از پوست در می‌آید و وارد برزخ می‌شود و وارد صحنه قیامت می شود و وارد بهشت میشود و( خالدین فیها ابدا) و هرگز مرگ به سراغ او نمی‌آید.
چنین انسان و چنین موجودی را باید فقط خدای او هدایت و راهنمایی کند .خدا که قرآن را فرستاد به همه ما بیان فرموده من قرآن را آنطوری که باران فرستادم نفرستادم من قرآن را به زمین نمی انداختم آنطوری که قطرات باران را به زمین انداختم. بلکه قرآن یک حبل متینی است، آن را به زمین آویختم، نیانداختم. یک طرف این قرآن به دست خدای سبحان است طرف دیگر این طناب به دست انسان است .مستحضرید که دست ما به قدری که دامنه قرآن امتداد دارد و اوج قرآن تا (لدی لله) می‌رسد نخواهد رسید. یک انسان کاملی لازم است که از اوج تا حضیض. از فراز تا فرود به تعبیر عطار اگاه باشد و تمام این معارف را تلقی کنند و به جامعه بشری الی یوم القیامه اعلام دارد.
بنابراین انسان نیازمند است که کسی او را هدایت کند که از طرف خدا باشد و کسی او را هدایت کند که این حبل متین را که آویخته الهی است، نه انداخته خدا، یک طرفش به دست بی دستی خداست از همه این ها با خبر باشد و علوم وحیانی را استنباط کند.
موجودات دیگر آن توان را ندارند که خلیفه الهی باشند و راهنمای دیگران. موجودات دیگر یا منقطع الاول هستند و یا منقطع الاخر. تنها موجودی که می تواند متصل و مستمر باشد از فرش تا عرش و از عرش تا فرش از ملک تا ملکوت و جبروت و جبروت و ملکوت تا ملک باشد انسان است . موجودات دیگر یا منقطع الاخر اند و یا منقطع الاول. اگر جماد و نبات و حیوان اند انها منقطع الاخر ند. درست است که(الا الی الله تصیر الامور) همه به طرف خدا میروند اما همه به آن مراحل عالیه عروج ندارند مثل این که اب های باران در نهرها جمع می شود و همه نهرها به بحر می رسد اما بسیاری از این آبها در همان لبه بحر ساکن می شوند.
اگر سیل خروشانی بیاید ممکن است خود را به وسط دریا برسانند و اگرنه بسیاری از این آب های نهرها در همان لبه دریا آرام میشود. انسا‌نها هم همینطورند. درست است که (الا الی الله تصیر الامور) اما این چنین نیست که جماد یا نبات یا حیوان، اینها با آن مقام لدی اللهی بار یابند. از اینها منقطع الاخرند و هرگز به آن اوج نمی‌رسند.
فرشتگان الهی و مقربان درگاه ذات اقدس اله این ها منقطع الاولند. درست است در همان عالم تجرد، حرکت تجردی یعنی تمثیل حرکت داشته و رشدی دارند و ترقی دارند که مناسب با همان عالم باشد ولی منقطع الاولند. این ها دوران جماد و نبات و حیوان را طی نکرده‌اند و نگذراندند. از مزایای این نشئه بی‌خبرند.
بنابراین فرشته ها منقطع الاولند، جماد و نبات و حیوان منقطع الا خرند. تنها موجودی که از همه مصنوع شروع کرده، از (ملک یوم) شروع کرده، از تراب شروع کرده و به مقام لدی اللهی می رسد همان انسان است که فقط مخصوصاً درباره او ذات اقدس اله فرمود( یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه) این درخصوص انسان است که با قدح و تلاش و کوشش و شتاب به لقاءالله بار می یابد و اگرنه موجودات دیگر این حالت را ندارند . اگر در قرآن فقط به انسان گفته شد ( یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه) به هیچ فرشته نگفت، زیرا آنها بر اساس (و ما منا الا لهم مقام معلوم) به این منزلت بار نیافتند و موجودات دیگر هم که روشن است به این مقام بار نمی یابند، برای آن است که انسان متصل الاول و متصل الاخر است.
چنین انسانی که خلیفه ذات اقدس اله هست می تواند کلام الهی را به خوبی ادراک کند و کلام الهی را به خوبی بفهمد و هضم کند و حمل کند که هیچ تصدم و انفجاری همان طوری که بر کوه ها رخ می دهد بر او رخ ندهد و رهبری جامعه را هم برعهده بگیرد .چنین خلیفه و انسان کاملی هرگز نمی میرد. این زیارت نورانی امیرالمومنین در روز غدیر که به برکت امام حسن عسگری از پدر بزرگوارش امام هادی به ما رسیده است را حتماً مطالعه کنید. حتما این زیارت ‌نامه را بخوانید وجود مبارک امام هادی در انشاء زیارت های مقصود ید طولایی دارد همان طوری که زیارت جامعه را با آن گسترش و عمق انشا فرمود و از آن حضرت است، زیارت مبسوطی درباره وجود مبارک امیرالمومنین دارد در روز عید غدیر که آن هم بسیار عمیق و مبسوط است و وجود مبارک امام عسکری می گوید: پدرم امام هادی این زیارت را ایراد کرده است.


در آن زیارت درباره امیرالمومنین بسیاری از آیاتی که مربوط به آن حضرت است در این زیارت آمده .بسیاری از کمالاتی که در مورد شهدا است در آن آیات آمده. عرض کرد خدایا ائمه معصومین کسانی هستند که(الا عند ربهم یرزقون) این تعبیر را که در مورد شهداست درباره ائمه فرمود. تا آنهایی که مانند علی بن ابیطالب، حسن بن علی حسین بن علی و وجود مبارک امام کاظم و سایر ائمه که به شهادت رسیده‌اند تطبیق بشود و یا آنهایی که به حسب ظاهر شهادتشان برای یک عده ای احراز نشده است. در مورد همین ها هم فرمود (احیا عند ربهم یرزقون) یعنی خدای سبحان این ها را حی مرزوق می داند.
آنچه در سوره بقره و در سوره آل عمران آمده است که شهید حی مرزوق است دلیل بر انحصار نیست. شهید حی مرزوق است و نه هرکس حی مرزوق است شهید باشد. گرچه وجود مبارک امیرالمومنین هم از جهت شهادت حی مرزق است و هم از جهت عصمت و طهارت و معنویت حی مرزوق است. این ذوالجناحین و ذوالسببین است همانطور که ذوقبلتین بود و به دو قبله نماز خواند از این دو جهت هم وجود مبارک حضرت امیر ذوحیاتین است و حی مرزوق است.
اگر حی مرزوق است، استبشار هم دارد. حی مرزوق مرتب از خدای سبحان بشارت طلب می‌کند که راهیان راه آنها در چه حداند؟ (ویستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم). ایامی که انسان در مراسم غدیر شرکت می کند انشاالله جزء راهیان راه آن حضرت باشد و از استبشار وجود مبارک امیرالمومنین طرفی ببندد و نشاط حضرت را طلبا لمرضیه الله تحصیل کند که ذات اقدس اله به برکت نشاط آن حضرت از همه ما راضی و خشنود و خوشحال باشند.
من مجدداً مقدم همه شما برادران و خواهران را گرامی می دارم رنج بلیغ و سعی بالغ برگزار کنندگان این همایش را ارج می نهم و از خدای سبحان مسئلت می کنم به برکت قرآن و عترت نظام ما رهبر ما مراجع ما ملت و مملکت ما را در سایه ولی اش از هر خطری محافظت بفرماید. امام راحل و شهدای انقلاب و جنگ را با انبیا و اولیا محشور بفرماید. بیداری اسلامی خاورمیانه را به برکت علی بن ابیطالب به اوج نهایی خود برساند و این نظام را تا ظهور صاحب اصلی آن از هر خطری محافظت بفرماید.
غفرالله لنا و لکم – السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

راوی

→ خواندن مطلب قبلی

حضرت آیت‌الله شیخ ابوالقاسم خزعلی

خواندن مطلب بعدی ←

حجت الاسلام والمسلمین شیخ کاظم صدیقی

نوشتن نظر شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده + بیست =